ساریناسارینا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

عاشقانه هایم برای تو

اولین برف سارینا

به نام خدا سلاااااااااام خوبی مامانی؟ دخمل نازم امروز اولین برف زندگیت رو دیدی امروز 17اسفنده اینقدر برف اومده که نگو قلبونت بلم تو این هوای سرد برفی دایی جون محمد واسه روی گل شما رفته و رفته و رفته تا برا شما قطره ویتامین بخره دست گلش درد نکنه اینقدر شهر خوشگل شده هنوز خونه مامانی هستیم دیشب تفلد خاله جونت بود خیلی خوش گذشت خاله جون منتطرت بود تا تو هم بیدار بشی و باهات عکس بگیره اما هرچقدر منتظر بود بیدار نشدی اینقدر دیر بیدار شدی که نصف بیشتر کیک رو خورده بودیم ولی بازم خاله جون باهات عکس گرفت دخمل خوشگلم اگه وقت کنم برات از عکسای این روز برفی میذارم رو...
17 اسفند 1391

سلام دخملم!!!

به نام خدا سلام دخملم ببخشید یه چند روزی دیر آپ کردم خوفی؟ هنوز خونه مامانی هستیم بابا هم چون مرخصی نداشت رفت خونه خودمون دلش برات یه ذره شده گلم مامانی اینقده بزرگ شدی ماشاءالله قلبونت بلم نزدیک عیده هوا هم بهاری شده اینقدر هوا خوفه دوستت دارم عزیزم دلمان کوچک است ولی آنقدر جا دارد که برای عزیزی که دوستش داریم نیمکتی بگذاریم برای همیشه ...
10 اسفند 1391

بدون عنوان

به نام خدا سلام مامانی؟ خوفی؟ یه 10 12 روزی هست اومدیم خونه مامانی اینقدر خوش میگذره میخوام از کارات بگم اول اینکه بلا شدی هی پتو تو کنار میزنی موهات رو میکشی بعد گریه میکنی همش هم در حال شیر خوردنی مامانی!! قلبونت بلم راستی مامانی، میان دیدنت برات هدیه میارن مامانی برات یه گوشواره خوچگل خریدن خاله جون واست یه عروسکی که من خیلی دوسش دارم خریده کلی گشته تا پیداش کرده و..... دست همشون درد نکنه ازت کلی عکس گرفتیم همشو نگه میدارم تا بعدا که بزرگ شدی ان شاءالله ببنی راستی عشق من ولنتاین مبارک ...
25 بهمن 1391