ساریناسارینا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره

عاشقانه هایم برای تو

نوروز مبارک

به نام خدا سلام و صد سلام به همگی عیدتون مبارک امیدوارم سال خوبی داشته باشین دوستان   و سلام مامانی الهی فدات بشم عیدت مبارک بهشتم خوبی مامانی؟ اولین عید زندگیت بود کنار مامانی و بابایی  و خاله جون و دایی جون مهدی و دایی جون محمد و شیما جون و من و بابا خیلی خوب بود خاله جون کلی سفره هفت سین رو تزیین کرده بود دور همه جام ها روبان قرمز پیچیده بود یه گل خوشگل هم تو سفره گذاشته بود انواع شیرینی های خوشمزه و شکلات و آجیل خیلی خوب بود شما هم یکی از سین های هفت سینمون بودی سارینا خانوم سال که تحویل شد بابایی به هممون عیدی دادن عیدی شما رو هم داد...
1 فروردين 1392

اتاق سارینا جوووووووووووون

به نام خدا اینم از عکس های اتاق دخمل نازم مامانی چون من وسایلت رو خیلی زود چیدم برا همین کالسکه و کریر و.... رو نذاشتم اونها هم مشکی ـ قرمز هستند     مامانی میخواستم عکس های لباس هات رو هم بذارم ولی اونها حجمشون بیشتره و واینجا آپلود نمیشن اگه تونستم حتما اون هارو هم میذارم ...
22 اسفند 1391

اندر احوالات سارینا جوووووووون

به نام خدا اینم چند تا از عکسای سارینا جوونم   اینجا خونه مامانیه (مامان مامان!!یعنی مامان خودم ) این آقا خوشتیپه که داره بهت نگاه میکنه بابا جونته راستی اینقدر دلش برات تنگ شده نزدیک یک ماه هست که ندیدت آخه من بعد از 15روز که تو به دنیا پا گذاشتی با مامانی و بابا اومدیم مشهد بعد از چند روز بابا برگشت تهران آخه باید میرفت سرکار وااااااااااااااای آخر ژست گرفتنی مامانی     این دسته دست منه اون آقاهه هم که اون طرفتر نشستن بابایی هستن اینجا حرم اما رضا (ع) هستش اومده بودیم تا پیمان همیشگی ازدواج رو برا دایی جون مهدی و شیما جون محکم کنیم وااااااااااای مامانی ببین شکلا...
22 اسفند 1391

تولد خاله جون

به نام خدا سلام سارینا جونم خوبی خاله؟ دیشب تفلدم بود  16 سال از عمرم گذشت و وارد 17 سال شدم خیلی خوش گذشت از همه کلی کادو گرفتم کادوهای خوشگل خوشگل ان شاءالله تفلد یک سالگیت شیماجون هم اومده بود دستش درد نکنه یه کادوی خیلی خوشگل خریده بود واسم الان هم خونمونه کلی خوش گذشته بهمون اینقدر برف اومده خاله جون یه عالمه برف اومده حتما عکساش رو واست میذارم ازهمه مامان و بابای گلم خواهر جووووووون عزیزتر از جونم داداش مهدی و داداش محمد خوبم و شیما جووووووووووون مهربونم به خاطر اینکه به یادم بودن تشکر میکنم یه دنیا ممنون خونوا...
17 اسفند 1391