ساریناسارینا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره

عاشقانه هایم برای تو

من با نخستین نگاه تو آغاز شدم ...

به نام خدا این پست ویرایش شد سلام سلام خوبین؟ خوشین؟! چه خبرا؟! هوا چطوره؟! خب خاله جون دوباره اومده با کلی خبر جدید از سارینا اول از همه از تبریک ها و تسلیت! شروع میکنم ولادت حضرت معصومه (س)  و روز دختر رو به همه تبریک میگم! اول به ساریـــنا گلی بعدشم به خودم! (بعله اینجوریاس!) چه خجسته روزی ست روز دختر! اصن یه روز کمه باید هفته گرامیداشت مقام دختر باشه! خصوصا که روز پسر نداریم! پرچم دخترا بالاست!!   و دوم 1 شهریور تولد دایی جون مهدی بود که به دلایلی نامعلوم! نشد اون موقع تبریک بگم دایی جون مهدی 27 امین بهار زندگیت مبارک! ...
8 شهريور 1393

سفرنامه شمال ...

به نام خدا سلام دوستان عید گذشته تون مبارک نماز و روزه هاتون مقبول درگاه حق خوبین؟ خوشین؟ خب، همون طور که از عنوان پست معلومه، این پست به شرح ماوقع سفر شمال می پردازه اول از همه مروری داشته باشیم به مسافران عزیز این سفر: بابا جون مامانی بابا علی مامان نسرین دایی جون مهدی و زن دایی جون دایی جون محمد با حضور ساریــــنا و خالــــــــه جون   دوشنبه 93/5/6 ساعت 5 صبح حرکت از مشهد به سمت محمود آباد ساعت 6 بعد ازظهر ـ محمود آباد ـ متل شهر قصه عصر همان روز ـ دریای طوفانی محمود آباد سه شنبه 93/5/7 ...
12 مرداد 1393

سال نو و کارهای جدید ساریــــنا خانوم

به نام خدا سلام به همه دوستان وبلاگی ساریـــنا عیدتون مبارک! ان شاءالله سال پر خیر و برکتی داشته باشیم همگی! ان شاءالله! خب میریم سراغ اتفاقات این مدت 1. سارینا خانوم صحبت میکنه! کلی هم کلمه جدید یاد گرفته تلفن، آیفون = الو، ایو بابا=بابا (البته با تشدید!) دایی=بابا! مامان= ماما (با تشدید!) آقا= آگا گل= گل باز (برای مثال در یه چیو باز کن) = با بالا=لا اسباب بازی= ابا تاب= ابا عروسک= الا کلاه = کُ انگشتر:انگا گردنبند: دَن دَن سلام: اَلام مو و بینی و لب و گوش و پا و لباس رو هم یاد داره و نشون میده 2. هرچی بهش میگم بگو خاله، میگه بابا! 3. وقتی م...
22 فروردين 1393

سارینا ناقلا می شود... (البته قبلا هم بود!!)

به نام خدا سلام این پست به شیطونی های سارینا می پزدازه تا بر همگان آشکار بشه این وروجک چه آتیشی می سوزونه! 1.سارینا دی جی میشود! حرم مطهر رضوی سارینا: برم ببینم اونجا چه خبره؟!   سارینا: بذار زنگ بزنم به دوستام ببینم چه خبره؟! سارینا: خب دیگه، حرفام تموم شد! خاله جون: به دوستات چی میگفتی خاله؟ سارینا: خصوصیه خاله جون! خاله جون: داشتیم؟! سارینا: عجب فیلم باحالیه! ...
16 فروردين 1393

هواداران ساریـــــــــــنا

به نام خدا سلام سلام من دوباره اومدم! با چند تا خبر هیجان انگیز! بگم؟! . . . .   سارینا دو تا کار دیگه یاد گرفته وقتی بهش میگیم زبونت کو؟ زبونش رو میاره بیرون فدات بشم سارینا جونم دست هاش رو هم یاد گرفته قلبونش بشم. خب و اما خبر مهم تر "کوزه گر" عزیز دوست مامان نسرین زحمت کشیده و چند تا عکس برای سارینا درست کرده دستش درد نکنه خیلی خیلی ازش تشکر میکنم خیلی قشنگ شده در ضمن سایت "ایده های ناب" هم متعلق ایشونه اینم آدرسش: www.goodideas.ir     ...
13 آذر 1392

با عرض پوزش فراوان ....

به نام خدا سلام به همه دوستان خوبم مامان ها و خاله های عزیز نی نی وبلاگی و یه سلام مخصوص به سارینای گلم خیلی خیلی ببخشید که مدت زیادی نبودم درگیر درس و مدرسه هستم امروز هم بعد از پشت سر گذاشتن یک هفته سنگین در خدمتتون هستم از سارینای عزیزم عذر میخوام که نتونستم وبش رو به روز کنم و ممنون از تمام دوستانی که ما رو با نظرات خوبشون تنها نذاشتند خب، میریم سر اصل مطلب: اول از همه اینکه سارینا جونم و خواهر عزیزتر از جانم و داداشی گلم هفته پیش اومدند مشهد وای که چقدر ذوق کردم سارینا کلی بزرگ شده دلم براشون یه ذره شده بود الان هم مادر و دختر کنار هم لالا کردند (البته دایی...
1 آبان 1392

سارینا اینجا، سارینا اونجا، سارینا همه جــــــا !!

به نام خدا سلام به عسلی خاله خوبی عزیز همیشگی دلم؟! دلم برات یه ذره شده. میدونستی چقدر دوست داشتنی هستی و حسابی تو دل همه جا داری؟! میگی چرا؟! الان بهت میگم مدتی پیش دایی جون محمد چندتا از عکس هات رو در سایز 6cm X 6.5 cm چاپ کرد و ما هم عکس هات رو تو کیف پول هامون گذاشتیم. خب، اول با بابایی عزیز شروع میکنم. عکس شما در کیف پول بابایی : عکس های شما در کیف پول مامانی : و عکس شما در کیف پول دایی جون مهدی : عکس شما در کیف پول من و دایی جون محمد : یه عکس فوق العاده خوشگل که من شما رو بغل کردم و خیلی ناز به دوربین نگاه میکنی و بک گراند گوشی بابا...
28 شهريور 1392

سارينا به شمال مي رود

به نام خدا سلام عزيزم... سلام ماماني... چند روز پيش يعني شهريور ماه 92 دسته جمعي رفتيم شمال خيلي خوش گذشت براي اولين بار كه دريا رو ديدي تعجب كردي ولي بعدش خنديدي براي اولين بارم كه گذاشتمت تو آب گريه كردي ولي بعدش خنديدي اينم چند تا از عكس هايي كه تو شمال گرفتيم     شخصیت جدید این عکس ها = دختر عمه سارینا ...
25 شهريور 1392

پنجشنبه و جمعه و یه گردش حسابی

به نام خدا  ( این پست  ویرایش شد) این عکس ها مربوط میشه به حدود 15 روز پیش. همون موقعی که مامانی و خاله جون تهران بودن.   اینجا تنگه واشی هس. اینم از سارینا عزیزم و دایی جون محمد اینجا هم داشتیم آماده میشدیم تا بریم آبشار. و اینم از آبشار اینجا داخل یه کوه هستش. آبش به شدت سرده. این هم یه کتیبه س که تو دل کوه کنده کاری شده   روز بعد اینجا جاده تهران ـ قم هست و توقف برای صرف صبحانه عزیز همیشگی دلم، عاشق نون هستی  ساریــــنا : کی روسری منو اینطوری کرده؟ پاسخ : بــــــــــــاد قم. حرم مطهر ...
19 شهريور 1392