ساریناسارینا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره

عاشقانه هایم برای تو

شب یلدا به روایت خاله جون (قسمت اول)

به نام خدا سلام به همگی شب یلدا گذشته تون مبارک!!! امیدوارم به همتون خوش گذشته باشه این اولین شب یلداست که سارینا عزیزم هم حضور داره اولین شب یلدات مبارک خاله جون! ما امسال دو تا شب یلدا داشتیم! بعـــله! یکی پنجشنبه 28 آذر! و یکی شنبه 30 آذر! به دلیل اینکه شب یلدا شنبه بود و اول هفته  و نزدیک اربعین حسینی، ما برای زن دایی جون پنجشنبه مراسم شب چله (یلدا) گرفتیم خیلی خوش گذشت و جای مامان نسرین و بابا علی و دایی جون محمد و صد البته سارینا خانوم گل حسابی خالی بود و شنبه شب هم یه مراسم شب یلدا کوچولو همراه با اعضای خانواده و زن دایی جون گرفتیم و اما عکس های شب یلدا اول...
2 دی 1392

تولد خواهر گلم، نسرین عزیزم، مبارکــــ

به نام خدا این چندمین تولد توست؟ و چندمین انبساط مجدد کائنات؟ این چندمین بارخلقت است؟ و چندمین انفجار سکوت؟ چندمین لبخند آفرینش؟ خورشید را چندمین بار است که میبینی؟ و پروانه ساعتها چندمین بار است که میچرخد؟ و ثانیه چندمین بار است که به احترام تو برمیخیزد؟ چندمین بار است که مجدداً نفس میکشی؟ چندمین دم!؟ چندمین آن!؟ آه که تو چقدر خوشبختی! و جهان چه پرغوغاست که بینهایتمین تولد تو را جشن میگیرد .   خواهر عزیزم زمین چرخید و چرخید و بازهم 28 آذری دیگر روزی  که پا بر زمین نهادی و شدی بهترین همدم من چقدر خوشبختم که تو را دارم و تبریک ساده مرا پذیرا باش ...
28 آذر 1392

هواداران ساریـــــــــــنا

به نام خدا سلام سلام من دوباره اومدم! با چند تا خبر هیجان انگیز! بگم؟! . . . .   سارینا دو تا کار دیگه یاد گرفته وقتی بهش میگیم زبونت کو؟ زبونش رو میاره بیرون فدات بشم سارینا جونم دست هاش رو هم یاد گرفته قلبونش بشم. خب و اما خبر مهم تر "کوزه گر" عزیز دوست مامان نسرین زحمت کشیده و چند تا عکس برای سارینا درست کرده دستش درد نکنه خیلی خیلی ازش تشکر میکنم خیلی قشنگ شده در ضمن سایت "ایده های ناب" هم متعلق ایشونه اینم آدرسش: www.goodideas.ir     ...
13 آذر 1392

بعد از مدت ها....

به نام خدا سلام به تمام دوستان باز هم شرمنده .... خیلی درگیر هستم و وقت نمیکنم به اینجا سر بزنم خب بی معطلی میریم سراغ اخبار جدید 1) سارینا و خواهر گلم امروز مشهد را به مقصد تهران ترک کردند. الان هم تو راه هستند. دلم براشون یه ذره شده. سفرت بی خطر عزیزم 2) تو این مدتی که سارینا اینجا بوده، کارای زیادی یاد گرفته الف) وقتی میگیم "یا حســـــــین" سینه میزنه. قلبون عزیز دلم بشم من ب) وقتی میگیم پاهات کو؟ پاشو میاره بالا. البته گاهی هم با دستاش اشتباه میگیره ج) سومین مروارید سارینا جووونم هم در اومد. مبارکت باشه خانومی 3) از مدرسه که میام، پشت در صدات میزنم اینقدر برام ذوق میکنی که نگو یه روزم که داشتم میرفتم مدرسه ...
6 آذر 1392

عید سعید غدیر مبارک ...

به نام خدا  دل همه پر است از آرزو آرزوهایی زیبا....... روشن....... شیرین...... و من در تمنای رسیدن به آرزوهایم  و تو ..... اگر امشب بر لبت لبخندی جاری شد اگر طلوع فردا سرخوش و شادمان بودی مرا هم دعا کن مرا هم دعا کن که بس محتاجم.... بس محتاجم به دعای خیرت.....   التماس دعا خاله جون   ...
1 آبان 1392

با عرض پوزش فراوان ....

به نام خدا سلام به همه دوستان خوبم مامان ها و خاله های عزیز نی نی وبلاگی و یه سلام مخصوص به سارینای گلم خیلی خیلی ببخشید که مدت زیادی نبودم درگیر درس و مدرسه هستم امروز هم بعد از پشت سر گذاشتن یک هفته سنگین در خدمتتون هستم از سارینای عزیزم عذر میخوام که نتونستم وبش رو به روز کنم و ممنون از تمام دوستانی که ما رو با نظرات خوبشون تنها نذاشتند خب، میریم سر اصل مطلب: اول از همه اینکه سارینا جونم و خواهر عزیزتر از جانم و داداشی گلم هفته پیش اومدند مشهد وای که چقدر ذوق کردم سارینا کلی بزرگ شده دلم براشون یه ذره شده بود الان هم مادر و دختر کنار هم لالا کردند (البته دایی...
1 آبان 1392

تولد بابايي

سلام دخمل نازم ع‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍ژيژم ديشب تولد بابايي بود. من و شما،(عسلي مامان) ، بابايي رو حسابي غافل گير كرديم. بابايي هم كه اصلا فكرش رو نمي كرد كه ما تولدش يادمونه حسابي غافل گير شد حالا از تولد واست بگم : وقتي شمع ها رو روشن كردم جيگري مامان از شمع ها ترسيدي و گريه كردي و توي همه ي عكسا داري گريه ميكني اميدوارم تا زمان تولد خودت ديگه نترسي گلم. ...
1 مهر 1392

باز آمد بوی ماه مهر......

به نام خدا سلام سلام خب، این روزا حال و هوا، حال و هوای مدرسه ست اگر چه تابستون خیلی خیلی زود تموم شد، ولی خب، مدرسه هم خوبی های خاص خودش رو داره تمام اون استرس ها، خندیدن های وسط کلاس، تیکه پروندن ها، شادی های با دوستان، اضطراب امتحان و .....  خاص هستند. میدونم با این پست خیلی خاله ها و مامان های مهربون نی نی وبلاگی به گذشته هاشون سفر می کنند و میگن: هی، یادش بخیر. دوران دبیرستان .... هی .... ولی من دوست دارم هر چه سریع تر زمان بگذره و منم بگم: هی، یادش بخیر ، دوران مدرسه .... اگه من وزیر آموزش و پرورش بودم شش ماه تعطیلات و شش ماه مدرسه و درس و تحصیل آخه انصافه 9 ماه بری مدرسه و فقط، فقط 3 م...
28 شهريور 1392

سارینا اینجا، سارینا اونجا، سارینا همه جــــــا !!

به نام خدا سلام به عسلی خاله خوبی عزیز همیشگی دلم؟! دلم برات یه ذره شده. میدونستی چقدر دوست داشتنی هستی و حسابی تو دل همه جا داری؟! میگی چرا؟! الان بهت میگم مدتی پیش دایی جون محمد چندتا از عکس هات رو در سایز 6cm X 6.5 cm چاپ کرد و ما هم عکس هات رو تو کیف پول هامون گذاشتیم. خب، اول با بابایی عزیز شروع میکنم. عکس شما در کیف پول بابایی : عکس های شما در کیف پول مامانی : و عکس شما در کیف پول دایی جون مهدی : عکس شما در کیف پول من و دایی جون محمد : یه عکس فوق العاده خوشگل که من شما رو بغل کردم و خیلی ناز به دوربین نگاه میکنی و بک گراند گوشی بابا...
28 شهريور 1392