ساریناسارینا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

عاشقانه هایم برای تو

چه شب پرماجرایی بود دیشب

به نام خدا سلام سارینا جونم خوبی خاله؟ میخوام ماجرای دیشب رو برات تعریف کنم دیشب مامانت خیلی خسته بود اخه تمام روز رو بهونه گیری میکردی برا همین شب زود خوابش برد ولی شما بیدار بیدار بودی اول من بغلت کردم راهت بردم بعدش خسته شدم دادمت به دایی جون محمد یکمی رات برد دیدیم نه فایده نداره که نداره و شما همچنان بیداری گذاشتیمت تو نی نی لای لای چند دور دور خونه هلت دادیم بازم بیدار بودی تا اینکه گذاشتیمت تو تشکت و با دایی جون محمد دو طرفش رو گرفتیم و هی تکونت دادیم بازم نخوابیدی تا اینکه بعد از کلی بغلت کردن و رات بردن تو نی نی لای لای ت خوابت برد از ساعت12شب تا 12:30مشغول...
16 فروردين 1392

......

به نام خدا سلام خاله جون خوبی خاله؟ دیروز گفتم که میخوایم بریم روستای تاریخی کنگ خیلی خوش گذشت شما هم تو چادر خواب بودی اینم چندتا از عکساش راستی جای بابات هم خیلی خالی بود اینم از ناهارمون: ...
10 فروردين 1392

روستای تاریخی کنگ

به نام خدا سلام سارینا جونم خوبی خاله؟ الان که دارم مینویسم ساعت 7:48صبح هستش همه هم خوابن البته فکرکنم مامانی بیدار باشن امروز 9فروردینه منم از دیشب شروع کردم به انجام دادن کارهای مدرسه ام تو این مدت هم که گذشته فقط خوردم و خوابیدم بیشتر کاراهامو کردم فقظ مونده دو تادرسی که بعد از عید امتحان دارم رو بخونم خاله جون واسم دعا کن که امتحانم رو خوب بدم و به همه کارهام برسم امروز هم اگه خدا بخواد با خونواده شیما جون میخوایم بریم روستای تاریخی کنگ روستای کنگ نزدیکای طرقبه س ماسوله کوچک ایرانه اینم چندتا از عکساش: ...
9 فروردين 1392

عیدتون مبارک

به نام خدا فرا رسیدن نوروز باستانی یادآور شکوه ایران و یگانه یادگار جمشید جم برهمه ایرانیان پاک پندار ، راست گفتار و نیک کردار خجسته باد ...
1 فروردين 1392

عیدت مبارک

به نام خدا سلام سارینا جووووونم یکسال دیگه گذشت این آخرین روز های سال 91 هستش سالی پر از خاطره چه تلخ و چه شیرین   امیدوارم همه ما تو سال جدید بهتر از سال های پیش باشیم خاله جون این اولین عید نوروز بهار زندگیت هست از همین جا عیدو بهت تبریک میگم سال خوبی برات آرزو میکنم سالی پر از شادی برا خودت و مامان و بابات و تمام عزیزانت عیدت مبارک ...
29 اسفند 1391