اولین بار که دمر شدی..
به نام خدا
سلام عژیژم
دیروز گلم تو آشپزخونه بودم ی دفعه صدای گریتو شنیدم
با عجله اومدم سراغت..
دیدم عزیز مامان ،ناناز مامان خودشو دمر انداخته، گریه میکنه
شما گریه میکردی من ذوق می کردم
الهی فدات بشم مامانی
زود زنگ زدم به بابایی خبر خوش رو دادم
بابایی هم کلی ذوق کرد
بعدش هم به مامانی اس دادم. مامانی هم خوشحال شدن.
خلاصه عزیزم همه کلی ذوق زده شدن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی