آغاز سال تحصیلی بر همگان تسلیت!
به نام خدا
سلام
تموم شد...
رفت و معلوم نیست کی برگرده
چه روزهای خوبی داشتیم با هم
چقدر خوشبخت و خوشحال بودم
داره میره ...
این روزای آخر خیلی سخته ....
رفتنش رو دارم میبینم و نمیتونم واسه موندنش کاری کنم ...
زانوهام رو بغل میکنم و سرم رو تکیه میدم به دیوار ...
منتظرش میمونم ...
میدونم برمیگرده ...
خیلی دوسش داشتم ...
حیف ....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
سلام به همه
مخصوصا سارینا خانوم خوجگل
چیه؟! فکر کردین خاله جون عاشق شده؟!
نخیر! من از ایناش نیستم!
پس این همه ناله واسه چی بود؟!
الان میگم
یار دوست داشتنی من، تابستون خوب من داره میره
ای خدا ....
چه زود تموم شد
به امید 1 تیر ! که دوباره در تقویم رقم خورد!( چه ادبی!) پست امروز رو شروع میکنیم!
سارینا یاد گرفته از پشت تلفن هم بوس میفرسته!
وقتی صدای هواپیما میاد حتی اگه تو خونه هم باشه، سرشو بالا میگیره و میگه :هبا !
واسه خودش یه پا اتم هستش! بس که انرژی داره!
یه روز سارینا با مامانی تلفنی صحبت میکرد، یه دفعه گفت: آله!
میخواسته حالم رو بپرسه!
میگن دل به دل لوله کشیه! همینه!
سرما خورده بود، مامان نسرین هم برده بودتش دکتر
همین طور که مامان نسرین واسه آقای دکتر توضیح میداده و میگفته عطسه میکنه، سارینا هم هی میگفته: اَکا ! اَکا = عطسه!
سارینا : باباعلی، نوشابه میخوری بریزم برات؟!
به به! به دخمل تمیز و مرتب!
این چند تا عکس هنر دست دایی جون محمد هستش! (طبق معمول! )
به افتخارش
سارینا در پارک!