ساریناسارینا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره

عاشقانه هایم برای تو

پنجشنبه و جمعه و یه گردش حسابی

1392/6/19 13:48
نویسنده : مامان نسرین
584 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدا  ( این پست  ویرایش شد)

این عکس ها مربوط میشه به حدود 15 روز پیش.

همون موقعی که مامانی و خاله جون تهران بودن.

 

اینجا تنگه واشی هس. اینم از سارینا عزیزم و دایی جون محمدقلب

اینجا هم داشتیم آماده میشدیم تا بریم آبشار.چشمک

و اینم از آبشار

اینجا داخل یه کوه هستش. آبش به شدت سرده. نگران

این هم یه کتیبه س که تو دل کوه کنده کاری شده


 

روز بعد

اینجا جاده تهران ـ قم هست و توقف برای صرف صبحانه

عزیز همیشگی دلم، عاشق نون هستیماچ

 ساریــــنا : کی روسری منو اینطوری کرده؟متفکر

پاسخ : بــــــــــــادنیشخند

قم. حرم مطهر حضرت معصومه (س)

آفتاب خیلی سوزان بود. طوری که نمیتونستی چشماتو به راحتی باز کنیعینک

در ضمن این اولین باره که به حرم حضرت معصومه (س) مشرف شدی.

التماس دعا خانومیفرشته

و هجوم به دوربیننیشخند

و  مسجد جمکران

چه حس غریبی داری در این تکه از بهشت!

خاله جون که عاشق اینجاست.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله الهام
18 شهریور 92 17:26
عزيزم الهي هميشه شاد باشيد
جووونم خاله چه ناز خوابت برده
با چه عشقي هم نون ميخوره



مرسی خاله الهام که به وبم میای
ان شاءالله آرتمیس جون هم هرچه زودتر صحیح و سالم از سفر برگرده
دايي محمد
18 شهریور 92 21:25
آخي...
اين داييه تو عكس چه ناز خوابيده!؟
بعضي ها از تو تنگه رد شدن و لي كتيبه به اون بزرگي رو نديدن؟
خاله يه عكس هم از كتيبه مي گذاشتي!


بله
خیلی ناز خوابیده!
چشم، عکس از کتبیه هم میذارم
ولی من کتیبه رو دیدما!!
دايي محمد
18 شهریور 92 21:28
تاحالا دقت نكرده بودم

اين عكس هايي كه تو قم گرفتم خعلي باحال شده

مخصوصا اون عكسي كه از سارينا تو محوطه مسجد مقدس جمكران گرفتم به قول خاله حس غريبي داره

يادش گرامي




اره. منم دوباره که تو خونه دیدم متوجه باحالی عکس ها شدم

مسجد جمکران و من و یه دنیا دلتنگی......