نفس زندگی ام، تولدت مبارکــــ
به نام خدا
یک سال پیش در چنین روزی تو یه روز قشنگ زمستونی یه اتفاق خوب افتاد
صبح بود و همه چیز آروم و عادی
اما داشت یه اتفاقایی می افتاد...
ساعت 8 و 33 دقیقه صبح روز دوشنبه 2/بهمن/1391
یه فرشته آسمونی از پیش فرشته ها اومد روی زمین
با اومدنت بابایی اینطوری شد:
و خاله جون بعد از فهمیدن موضوع، اینطوری شد:
سارینای عزیز من به دنیا اومد و تو زمستون، دنیایی رنگارنگ برامون رقم زد:
و الان یک سال از اون روز میگذره و سارینای ناز من یک ساله شد:
تو این یکسال یاد گرفتی:
بایستی
بشینی
راه بری
حرف بزنی
وسایلت رو بشناسی
آدم های دور و برت رو بشناسی
و.....
و تقدیم به تو که بهشت زندگی ام هستی:
و...
خدایا
سپاس...
به خاطر این گل زیــــبا
بهشت زندگی من و بابا علــــی
دختر گلم، در تولد یک سالگی ات آرزو میکنم:
تندرستی و سر افرازی و موفقیت، در تمام سالهای عمر زیــــبایت
تولدت مبارک
مامان نسرین