ساریناسارینا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره

عاشقانه هایم برای تو

به نام یگانه خالق هستی....

تولد دوسالگی عشـــقم مبارک...!

به نام خدا سلام وای چقد اینجا تغییر کرده!! 5 ماهه وقت نکردم بیام!!! الانم فقط اومدم عکسای تولد دو سالگی سارینا رو بزارم وبرم!! پنجشنبه 2 بهمن تولد دوسالگی عشقم، ساریــــنا جوجو بود قلبونت بشم خاله! چقد تو تولدت ذوق کردی!! امسالم نشد بیام پیشت ان شاءالله سال دیگه.... از همینجا از دوست خوب مامان نسرین، کوزه گر، جون تشکر میکنم بابت تم تولد دستتون درد نکنه خیلی خوشــــگل شده بود خب میریم سراغ تولد اول از تزئینات شروع میکنیم تابلو یادگاری مهمونا واسه سارینا کیک تولد سارینا جووونم سارینا : بفرمایید دم در بده به ...
6 بهمن 1393

آغاز سال تحصیلی بر همگان تسلیت!

به نام خدا سلام تموم شد... رفت و معلوم نیست کی برگرده چه روزهای خوبی داشتیم با هم چقدر خوشبخت و خوشحال بودم داره میره ... این روزای آخر خیلی سخته .... رفتنش رو دارم میبینم و نمیتونم واسه موندنش کاری کنم ... زانوهام رو بغل میکنم و سرم رو تکیه میدم به دیوار ... منتظرش میمونم ... میدونم برمیگرده ... خیلی دوسش داشتم ... حیف .... . . . . . . . . . . سلام به همه مخصوصا سارینا خانوم خوجگل چیه؟! فکر کردین خاله جون عاشق شده؟! نخیر! من از ایناش نیستم! پس این همه ناله واسه چی بود؟! الان میگم ...
30 شهريور 1393

من با نخستین نگاه تو آغاز شدم ...

به نام خدا این پست ویرایش شد سلام سلام خوبین؟ خوشین؟! چه خبرا؟! هوا چطوره؟! خب خاله جون دوباره اومده با کلی خبر جدید از سارینا اول از همه از تبریک ها و تسلیت! شروع میکنم ولادت حضرت معصومه (س)  و روز دختر رو به همه تبریک میگم! اول به ساریـــنا گلی بعدشم به خودم! (بعله اینجوریاس!) چه خجسته روزی ست روز دختر! اصن یه روز کمه باید هفته گرامیداشت مقام دختر باشه! خصوصا که روز پسر نداریم! پرچم دخترا بالاست!!   و دوم 1 شهریور تولد دایی جون مهدی بود که به دلایلی نامعلوم! نشد اون موقع تبریک بگم دایی جون مهدی 27 امین بهار زندگیت مبارک! ...
8 شهريور 1393

سفرنامه شمال ...

به نام خدا سلام دوستان عید گذشته تون مبارک نماز و روزه هاتون مقبول درگاه حق خوبین؟ خوشین؟ خب، همون طور که از عنوان پست معلومه، این پست به شرح ماوقع سفر شمال می پردازه اول از همه مروری داشته باشیم به مسافران عزیز این سفر: بابا جون مامانی بابا علی مامان نسرین دایی جون مهدی و زن دایی جون دایی جون محمد با حضور ساریــــنا و خالــــــــه جون   دوشنبه 93/5/6 ساعت 5 صبح حرکت از مشهد به سمت محمود آباد ساعت 6 بعد ازظهر ـ محمود آباد ـ متل شهر قصه عصر همان روز ـ دریای طوفانی محمود آباد سه شنبه 93/5/7 ...
12 مرداد 1393

من و این همه خوشبختی ....

به نام خدا ســـــــــلــــــام نمی دونید چقدر هیجان دارم وای خیلی خوشحالم صبر کنید نفسم جا بیاد الان براتون میگم . . . . اول یه سلام احوال پرسی داشته باشم سلام عرض میکنم به سارینا جوجوی خاله خوبی خاله؟ دلم برات یه ذره شده بعد یه سلام به دوستان نی نی وبلاگی م مخصوصا الهام خانوم گل و دختر نازشون نگین جووون جونم براتون بگه که ... من بعد یه غیبت حدود 2ماهه  من با افتخار برگشتم بعله ! اما هیجانم واسه چی بود؟؟ چند روز پیش عزمم رو جزم کردم تا وبلاگ سارینا جوون رو آپ کنم اما وقتی پنل کاربری رو دیدم درجا خشکم زد میگید چرا؟ الان میگم ...
4 مرداد 1393

سارینا با تو سخن می گوید!....

به نام خدا سلام به همه  نی نی وبلاگی های خوب و عزیز طبق معمول سرم حسابی شلوغ بود و نتونستم وبلاگ سارینا رو آپ کنم اول از همه روز پدر رو به همه پدرهای عزیز، به خصوص بابای گلم و بابا علی مهربون تبریک میگم خدایـــا !!! به بزرگیـــــت قســـم ... تو عکس های دست جمعی ... جای هیچ پدر و مـــــادری رو خــالی نذار ... آمیـــــن دخـتــَــر کـه بــاشی میـدونـی اَوّلــــیـن عِشــق زنـدگیـتــ پـــِدرتـه دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مُحکــَم تــَریـن پَنــآهگــاه دنیــآ آغــوش گــَرم پـــِدرتـه دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مــَردانــه تـَریـن دستــی کـه مـیتونی تو دستـِـت بگیـــری و دیگـه ا...
27 ارديبهشت 1393

چه خجسته روزی است امروز....!

به نام خدا ســـــــــــلـــــــــــامـــــــــــ سلام به مامان گلم و خواهر عزیزم و همه ی مامانای نی نی وبلاگی و همه مادران و زنان ایران زمین اول از همه ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) به همه تبریک میگم و مامانای عزیز روزتون مــــــــبارکـــــــــــــــ این روزها روزهای خیلی خوبیه... بهاری و زیبا مخصوصا که هفته ی گذشته هوای مشهد حسابی بارونی بود و الان هوا خیلی عالیه از همین جا این روز رو به مامان گلم تبریک میگم  و از ته دلم فریاد می زنم بهترین مامان دنیا دوســـتتون دارمـــــــــــ   و امسال دومین سالیه که خواهر خوبم طعم متفاوت و شیرین مادر بودن رو چشیده از همین...
31 فروردين 1393

سال نو و کارهای جدید ساریــــنا خانوم

به نام خدا سلام به همه دوستان وبلاگی ساریـــنا عیدتون مبارک! ان شاءالله سال پر خیر و برکتی داشته باشیم همگی! ان شاءالله! خب میریم سراغ اتفاقات این مدت 1. سارینا خانوم صحبت میکنه! کلی هم کلمه جدید یاد گرفته تلفن، آیفون = الو، ایو بابا=بابا (البته با تشدید!) دایی=بابا! مامان= ماما (با تشدید!) آقا= آگا گل= گل باز (برای مثال در یه چیو باز کن) = با بالا=لا اسباب بازی= ابا تاب= ابا عروسک= الا کلاه = کُ انگشتر:انگا گردنبند: دَن دَن سلام: اَلام مو و بینی و لب و گوش و پا و لباس رو هم یاد داره و نشون میده 2. هرچی بهش میگم بگو خاله، میگه بابا! 3. وقتی م...
22 فروردين 1393